سفارش تبلیغ
صبا ویژن


فعالیتهای فرهنگی مرکز شهرقدس

شب چله بود.خانوم جان دستی به زیر استکان قجری اش کشید و برای همه یه چایی لب دوز و لب سوز ریخت. حالا وقتش بود تا برود سر سراغ یه قصه ی توی یخدان مانده ؛ قصه آدی و بودی وقتی به دیدن دخترشان توی شهر می رفتند. قصه ی کرکچل وقتی سر سیاه زمستان تنها گاوش راسر می برید و می داد تا مردم ده بخورند. قصه های آل و مدزما.

اما این شب یلدا با شب های دیگر فرق داشت.مثل شب چله های دیگر هندوانه های انباری قاچ شده و دانه های انار توی کاسه بلور و همه­ی فامیل که دور هم جمع شده بودند.فقط جای خانوم جان خالی بود و قصه ای که با خانوم جان خاک شده بود.


نوشته شده در پنج شنبه 93/10/18ساعت 1:10 عصر توسط ali zare نظرات ( ) | |

صحرا رضایی / عضو برتر کتابخوان استان

حدیثه قاسمی

سحرگرایی

رسول احدی

علی زارع زاده/عضو برتر کتابخوان استان

ریحانه رضایی

محمد گرایی

سامان گرایی


نوشته شده در پنج شنبه 93/10/18ساعت 1:10 عصر توسط ali zare نظرات ( ) | |

محرم است.شب تاسوعاست.

حال و هوای شهر عاشورایی است. تکیه ها برپا شده.

پرچم های سیاه سر در خانه ها افراشته شده. حتی ماشین ها در این

روزهای با نام سیدالشهداء مبارک شده است.دیگ های نذری از انباری هابیرون

آمده اند. بوی خوب نذری ها طعم کودکی ها را دارد.

صدای نوحه و سینه زنی دسته های عزاداری ازگوشه گوشه شهر شنیده می شود.

کانون هم این روزها  غم عزای حسین فرزند علی را دارد. پانل کوچکترین شهید / محرم درخاطره ها و شعرماندگارمحتشم:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

                                        باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است


نوشته شده در پنج شنبه 93/10/18ساعت 1:10 عصر توسط ali zare نظرات ( ) | |

چیزی به عید نمانده است.

سال 92 با همه خاطرات تلخ و شیرینش جایش را به بهار می دهد تا سال 93 با روزهای نیامده

و آرزوهای دور و دراز شروع شود. کاش سال تازه سرشار از تغییرات خوب باشد و

سالی پر از امید و شادی باشد.آمین

 


نوشته شده در پنج شنبه 93/10/18ساعت 1:9 عصر توسط ali zare نظرات ( ) | |

5تیر با حضور مهمان تابستان مرکز " آقای هومن برق نورد " بازیگر تئاتر و سینما ، جشن بیست سالگی مرکز

را برگزار کردیم. چون فیلمسازی در دستور کار مرکز بود ،از بازیگر مطرح تلویزیون و سینما دعوت کردیم تا برای اعضای مرکز از تجربه های خود در این حیطه بگویند. آقای برق نورد با گریم فیلم تازه خود وارد مرکز شدند و در لحظه ورود کسی ایشان را با ریش و سبیل نشناختند .

جشن با تلاوت قرآن ،اجرای سرود ملی و سرود کانون توسط اعضای نوجوان دختر برگزار شد و در ادامه قطعاتی از گیتار توسط یکی از اعضاء نوجوان نواخته شد و در ادامه جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد و آقای برق نورد از کودکی و نوجوانی و تجربه ها و سختی های بازیگری گفتند و صبورانه به سئوال ها پاسخ دادند.

چون ماه رمضان نزدیک بود ، جشن 20 سالگی و مهمان تابستان را با هم برگزار کردیم.به همین منظور اعضای دهه 70 مرکز را خبر کردیم و به مربیان و مسئولین مرکز هم خبر دادیم تا دیدارها تازه گردد و خاطرات قدیم دوباره بازسازی شود.

در ادامه جشن، مسابقه برای اعضای قدیم  که امروز مادران اعضای جدید مرکز بودند،برگزار شد و در پایان چند ترانه ی قدیمی توسط یکی از اعضاء با دف نواخته شد. حدود 250 نفر از والدین و اعضای قدیم و جدید در جشن 20 سالگی حضور داشتند.


نوشته شده در پنج شنبه 93/10/18ساعت 1:9 عصر توسط ali zare نظرات ( ) | |

<   <<   6   7   8   9      >
قالب : پیچک